آخرین بازمانده تعزیه خوانان تکیه دولت که بود/ زندگی «هاشم شمر تهرانی» بر صحنه تئاتر

داود فتحعلی بیگی، کارگردان نمایش های آیینی و سنتی که این روزها اجرای نمایش «عمو هاشم» را روی صحنه دارد، گفت: تلاش کردیم روایتی واقعی از زندگی هاشم فیاض، تعزیه خوان قدیمی تکیه دولت تهران را بر صحنه تئاتر بیاوریم بلکه این هنرمندان بزرگ تعزیه ایران فراموش نشوند

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، نمایش عمو هاشم به نویسندگی و کارگردانی داود فتحعلی بیگی ، پدر نمایش های آیینی سنتی ایرانی از دوازدهم شهریور ماه اجرایش را در تماشاخانه سنگلج آغاز کرده است. فتحعلی بیگی آخرین بار شش سال قبل نمایش «انسانم آرزوست» را در همین تماشاخانه اجرا کرد و حال با یک نمایش مستند به سنگلج بازگشته است.

«عمو هاشم» به نوشته داود فتحعلی بیگی، بخش هایی از زندگی هاشم فیاض تعزیه خوان پیشکسوت  آخرین بازمانده نسل تعزیه خوانان تکیه دولت است که در سال 1383 در تهران در گذشت. هاشم فیاض که بیشتر در قامت اشقیاخوان و به ویژه اجرای نقش شمر شهره بود، در عرصه بین المللی، برای تعزیه شناسان و پژوهشگران اروپایی نمایش ایرانی فرد شناخته شده‌ای‌ است و در موزه واتیکان چند نسخه تعزیه از او و ممهور به مهر «هاشم شمر تهرانی» نگه‌داری و برای علاقه‌مندان نمایش داده می‌شود.

فتحعلی بیگی از جمله فعالان هنرهای نمایشی آیینی ـ سنتی در ایران است که به آقای نمایش های ایرانی نیز لقب گرفته است، وی بیش از 30 نمایش را با عناوین مختلف بازیگر، نویسنده و کارگردان فعالیت کرده، سابقه همکاری با موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی برای تولید نمایشنامه «بهشت دور است یا نزدیک» یا مجموعه نمایشنامه های «کودک رضوی» را دارد. اجرای نمایش عمو هاشم قرار است تا ششم مهر ماه هر شب ساعت 19 در سنگلج انجام شود.

در ارتباط با این نمایش و همینطور وضعیت تعزیه و نمایش های آیینی سنتی در ایران با داود فتحعلی بیگی به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانیم:

 

*آقای فتحعلی بیگی اجرایتان در سنگلج چند روزی است که آغاز شده لطفا ابتدا درباره مشخصات این کار و بازیگران آن توضیح دهید و بعد بفرمایید که چطور شد با این ریسک تئاتر در ایام کرونا تصمیم به اجرای نمایش گرفتید؟

بله ما از دوازدهم شهریور ماه در سنگلج کار را آغاز کردیم بازیگرانمان به ترتیب ورود به صحنه منیژه داوری در نقش ننه رباب، حمیدرضا معدن کن در نقش عمو هاشم و امیر آزاد روستا در نقش مشتی هستند. داستان نمایش هم از این قرار است که عمو هاشم برای اجرای مجلس شبیه خوانی وارد روستایی می شد و در آنجا مهمان خانه ننه رباب و مشتی است و مسائلی که پس از آن رخ می دهد به بخشی از زندگینامه هاشم تعزیه خوان قدیمی ایران اشاره دارد.

پیرو سوال شما هم باید بگویم که بهرحال در شرایط کرونایی خیلی مخاطبان تئاترها از گذشته شاید نخواهند این ریسک را قبول کنند و به سالن ها بیایند، هر چند که سالندارها بسیار به پروتکل های بهداشتی مقید هستند و همه چیز را رعایت می کنند هم تب سنجی انجام می شود هم ضدعفونی سالن و صندلی ها و مخاطبان و هم فاصله گذاری اجتماعی به خوبی رعایت می شود . بهرحال در این شرایط برخی با دعوت و برخی با بلیت فروشی می آیند و لنگان لنگان اجراها پیش می رود اما نمی توان گفت که همه چیز عالی است.

 

*بله مطمئنا اینطور نخواهد بود و حتی همان پنجاه درصد دیگر سالن که قرار است با مخاطب پر شود با مشکلاتی روبه رو می شود..

بله به این راحتی تماشاگر این روزها به سالن نمی آید حتی دعوت هم می کنیم گاهی شاهدیم که عده ای نمی آیند اما علی رغم این دشواری همان تماشاگری که به سالن می آید راضی و خوشحال از سالن بیرون می رود هر چند که کار ما در این دوره جدی است اما خوشبختانه کسانی که کار را دیدند خیلی راضی بودند و همین برای ما خوب است.

*آقای فتحعلی بیگی در ارتباط با حمایت مرکز از پنجاه درصد دیگر سالن چیزی به شما هم گفته اند و این حمایت قرار است چطور باشد؟

بله مطرح شده است و فکر میکنم این حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوای حمایت انجمن نمایش است که مبتنی بر میزان فروش فکر می کنم باشد این را من شنیده ام و نمیدانم دقیق چطوری است.

*خب اگر به نمایشنامه و اجرای کار برگردیم بفرمایید نمایشنامه نگارشش به چه زمانی و به چه صورتی برمیگردد چطور شد که الان تصمیم به اجرای این کار گرفتید؟

این نمایشنامه تقریبا برای بیست سال پیش است یک بار در ساختمان قدیم اداره تئاتر که در خیابان پارس است، خانم معترف کارگردانی کرد و من هم بازیگر بودم مجدد هم حس کردم که الان این کار به درد می خورد.

البته من نمایش دیگری برای ماه رمضان امسال برای تالار سنگلج آماده کرده بودم به نام «حدیث در و گبر و یک قرص نان» که در حوزه فرهنگ رضوی بود ولی به دلیل شرایط کرونایی ناچار شدیم تمرین را تعطیل کنیم چون بازیگران و عوامل بیش از ده نفر می شدند و ما هم ناچار به تعطیلی شدیم بعد دیگر با پیگیری های برخی دوستان تصمیم گرفتم نمایش کم پرسوناژ کار کنم که این نمایش هم سه بازیگر همانطور که گفتم بیشتر ندارد.

 

بعد هم اینکه نمایش الان مناسبت داشت و در همین وعده عاشورا و ماه محرم بدرد می خورد که کار کنیم.

* نمایش درباره یک تعزیه خوان معروف تکیه دولت قدیم است چرا به او پرداختید و چه ارتباطی شما از قدیم با هاشم فیاض داشتید، چقدر مردم ما این تعزیه خوان های قدیمی را الان می شناسند؟

ببینید اول، پرسش آخرتان را پاسخ دهم که خیلی مردم آنها را نمی شناسند متأسفانه این بندگان خدا فوت که می شوند واقعا به تاریخ می پیوندند، کسانی که دست به قلم هستند و در این عرصه قلم می زنند بد نیست که هر از گاهی یادی از آنها کنند، مخصوصا کسانی که تأثیر گذار بودند.

به طور مثال من خودم با زنده یاد فیاض نزدیک به بیست و پنج سال حشر و نشر داشتم ، رابطه مان دوستانه و استاد شاگردی بود خیلی چیزها را من در زمینه تعزیه از او یاد گرفتم، حال شاید مستقیم نبود که شاگردش باشم اما غیر مستقیم شاگردش بودم . خیلی سوگواره ها را با او همراه می شدیم که تعزیه از جاهای مختلف انتخاب کنیم در همین مسیر رفت و آمد و آشنایی با خیلی تئاترها با هم ارتباط داشتیم.

زنده یاد هاشم فیاض جزو انگشت شمار ترین تعزیه خوان هایی است که خاطراتش را به صورت تلگرافی در چند تقویم جیبی یادداشت می کرد ومن هم اتفاقی با این یادداشت هاش برخوردم یادم می آید یک بار به زیرزمین منزلش که اسباب اثاثیه تعزیه را نگه داری می کرد، همراهش رفتم و او زیرزمین را به اصطلاح خودش حسینیه کرده بود یک بار که به منزلش رفتم یک بقچه ای را او داشت جابه جا می کرد و من آنجا چند تقویم جیبی کوچک دیدم، از او سوال کردم با کنجکاوی که اینها چیست و او هم برایم توضیح داد که از سال 1327 هر روز که هر جایی که تعزیه داشته و با هر کسی که مشارکت کرده و در هر محلی که رفته ، اسامی را در این تقویم به اختصار نوشته که من کنجکاو شدم و خواستم که اینها را چاپ کنیم.

 

با پیگیری هایم در سال های بعد با کمک یکی از دانشجویان دانشگاه سوره این ها را پیاده کردیم، البته مصاحبه ها را من انجام دادم و او پیاده می کرد و خلاصه ما هم اصرار داشتیم که لحن گفتار فیاض در این گفت وگو تغییر نکند و از سویی هم خواستیم رعایت نکات  دستوری را داشته باشیم با اندک دخل و تصرفی سعی کردیم این گفت وگو را انجام دهیم که از سال 27 تا همین چند سال قبل از پایان عمرش که تعزیه خوانده بود را آماده کردیم البته سال های آخر دیگر فعالیت تعزیه خوانی اش کمتر شده بود.

خلاصه که در این خاطرات هم خیلی مکان ها و گفتارها و تعزیه ها هست و هم تعزیه خوان هایی که در تهران فعال بودند، اسامی شان هست و اینها خیلی جالب بود و بعد هم چند سال پیش اینها به اسم روزشمار تعزیه به روایت هاشم فیاض چاپ شد.

*آقای فیاض بیشتر شمرخوان بودند؟

بله بعد از یک دوره که علی اکبر خوانی داشتند، اشقیا خوان می شود از شمر و یزید و معاویه و کسان دیگر...

*آقای فتحعلی بیگی، الان اگر بخواهیم بگوییم چراغ تعزیه مانیم سوز شده این اهمال کاری بیشتر از جانب مردم و عدم کششان است یا اینکه هنرمندان ما کم رغبت شده اند؟

مردم ما الان هم هر جا تعزیه خوب اجرا شود، تماشا می کنند و دوست دارند. بیشتر این اهمال کاری از ناحیه خود کسانی است که ادعای هنری دارند و حتی دانشگاه ها که الان دو واحد تعزیه در رشته تئاتر را حذف کرده اند و این خیلی دردناک است. ما سوالمان این است که با چه حقی هنری که الان به جهانیان رسیده ، ثبت میراث جهانی شده به جای اینکه زمینه های گسترش آن را فراهم کنیم حال رشته جداگانه برای آن بزنیم ، درست مثل خیلی از کشورهای آسیایی ، به جای آن مسئولان واحدهای درسی آن را حذف کرده اند! این درد را ما باید نزد چه کسی ببریم و کجا شکایت کنیم؟ اصلا چرا این فکر صورت گرفته است.

حال آنکه همین یک عده ای که این درس را حذف کردند خودشان ظرفیت های نمایش سنتی و تعزیه را می دانستند. الان در برخی کشورهای آسیایی هم رشته آکادمیک برای نمایش های آیینی سنتی راه انداختند هم مرکز تجربی دارند ما نه رشته آکادمیک داریم و نه مرکز تجربی آن را!

*در این راستا چه فعالیتی به منظور بهبود شرایط از سوی شما و سایر اساتید صورت گرفته است؟

همه اینها را ما به مسئولان گروه تئاتر وزارت علوم سالهاست که مطرح کرده ایم، منتها اینها وقتی برنامه اصلاح دروس داشتند نباید این کار را می کردند اگر اینها هم اشتباه کردند کارشناسان وزارت علوم نباید میپذیرفتند ما الان سال هاست که در تلاشیم یک رشته نمایش آیینی سنتی راه بیاندازیم یک بار هم دانشگاه سوره به وزارت علوم درخواست داد منتها ترتیب اثر ندادند.الان دوباره هم از ناحیه دانشگاه سوره و هم دیگر دانشگاه ها در حال پیگیری است ، ما 140 واحد درس برای این رشته پیش بینی کردیم، واحدها و شرح درس ها را نوشتیم منتها چرا باید به این رشته بی توجهی شود چرا هنری که به نام ایرانیان شیعی مذهب است از دانشگاه حذف شود؟ 

بعد ما بیاییم تاریخ تئاتر آمریکا را به جایش بخوانیم ؟ واقعا از جماعتی که ادعای فرهیختگی دارند بعید است انتظار می رفت بعد از ثبت جهانی توجه بیشتری به این حوزه شود. در کل دایره المعارف دنیا ایران را با تعزیه می شناسند ، برخی از همین آقایان و خانم هایی که برای دکترا به خارج می روند اغلبشان درباره تعزیه تز داشتند .

تعزیه بی نظیر است همه چیز دارد از شیوه درام نویسی تا شیوه کارگردانی، بازیگری ، ادبیات ، موسیقی، قراردادهای اجرا و شگردها هیچ چیز کم ندارد، فقط یک غیرت کم دارد که از آن حمایت شود! این غیرت را تعزیه خوان های قدیم علی رغم اینکه پاسبان ها و ژاندارم ها مانع کارشان می شدند و ممنوعیت دولتی داشت، اینها داشتند و باز اینها کار می کردند، امثال همین آقای فیاض مقاومت کردند و هنر را نگه داشتند وگرنه این تعزیه در جایی آن دوره ثبت نشده بود!

 

گاهی هم شاهد هستیم که در عرصه نمایش های آیینی و سنتی کارهایی انجام می شود اما دست آدم های ناشی می افتد و پول خرج می شود اما اتفاق تأثیرگذاری نمی افتد مثالش همین پارسال شاهد بودیم که بی نتیجه کاری انجام شد، درحالیکه با آن پول می توانستند چند کار خوب تعزیه کرد یا کل متون تعزیه سراسر ایران را گردآوری و کار کرد بنابراین گاهی هم پول خرج می شود اما جای درستش خرج نمی شود. اگر آن پولی که سال گذشته خرج شد در عرصه تعزیه درست خرج می شد قریب پانصد مجلس تعزیه را می توانستیم در سراسر ایران همزمان در یک مجموعه چاپ کنیم آن وقت دنیا از کار ما حیرت می کرد! 

اگر آمار بگیریم شاید نزدیک به هزار کتاب و مقاله و پایان نامه تا به حال درباره تعزیه نوشته شده است چون در فصلنامه تئاتر شماره سیزده که خانم تقیان آن شماره را کار کرده بود تا سال 70 ، 320 مقاله و پایان نامه و کتاب درباره تعزیه داشتیم که از آن زمان سی سال تقریبا می گذرد که حداقل هر سال به مناسبت ایام محرم 10 مقاله در رسانه ها چاپ می شود ، حداقل هم سالی 10 متن تعزیه با این همه خیل دانشجویان تئاتر نوشته می شود که در ده سال سیصد تا می شود که همه اینها نزدیک به هزار در یک حساب سرانگشتی می شود. چرا نباید به همچنین هنری بهایی داده شود ؟

جالب است که برخی از این افراد خودشان هم اقرار دارند که این هنر باید باشد اما پیگیر همین دوواحد نمی شوند. خود نمایش در ایران هم که چهار واحد درسی بود ، دو واحدش را کم کردند. مثلا اگر ما تاریخ تئاتر آمریکا را ندانیم اتفاق می افتد و لطمه ای به تاریخ تئاتر آنها می خورد؟ ضمن اینکه خود آنها تلاش دارند از تمدن ها و فرهنگ های دیگر آثارشان را اقتباس کنند خب ما که روی مسائل خودمان کار نمیکنیم دیگر چه توقعی از ما است؟

*اجرای شما تا چه زمانی است و فکر میکنید تمدید شود؟

ما تا آخر شهریور اجرا داریم اما بعید میدانم دیگر بخواهیم ادامه دهیم چرا که استقبال الان آنقدر زیاد نیست که بخواهیم تمدید کنیم و از همین افرادی هم که در این شرایط تئاتر می بینند باید تشکر کنیم و جای تقدیر دارد.

*ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

 

ارسال نظر