خطر دستیابی تروریست‌ها به سلاح‌های آمریکایی باقی مانده در افغانستان

زمزمه یک جنگ بزرگ در منطقه از هم اکنون در رسانه‌های بین‌المللی شنیده می‌شود؛ جنگی که به نظر می‌رسد محافل جنگ سالار برای منطقه تدارک دیده‌اند، اما شاید این بار با تروریست‌هایی که به مدرن‌ترین تسلیحات نظامی جهان مسلح شده‌اند.

به گزارش عاشورا نیوز به نقل از خبرگزاری ایرنا ،زمزمه جنگ بزرگ از دو هفته پیش هنگامی شنیده شد که آمریکایی ها در عملیاتی شتابزده برای خروج نظامیانش از افغانستان جهان را در شوک فرو بردند.

بالغ بر ۸۵ و به روایتی دیگر۸۸ میلیارد دلار تسلیحات آمریکایی شامل یکسری جنگنده، بالگرد تهاجمی، پهپادهای عملیاتی و نیز تسلیحات نقطه زن در کمتر از دو شب به جا ماند .

رها کردن این میزان سلاح مدرن در افغانستان، موضوع کم اهمیتی نیست، چرا که می تواند در ابعادی وسیع در سطح منطقه فاجعه آفرین باشد.

تابستان ۲۰۱۶ در بحبوحه عملیات آزادسازی فلوجه در غرب بغداد، یک گروه از نیروهای عراقی از پل غربی شهر در حال عبور به سمت مرکز شهر بودند که با یک فروند موشک کورنت هدف قرار گرفتند و لحظاتی بعد اجساد و بدن های زخمی دستکم ۱۰ جنگجوی عراقی را عقب کشیدند. زخمی ها نیز یکی یکی جان می باختند و در محل نیز امکانات لازم برای نجات مجروحان نبود.

آن روزها بحث اینکه چگونه گروه تروریستی داعش به موشک های ضد زره آن هم با دقت موشک هایی مانند کورنت دسترسی داشت، یک بحث جدی بود، چرا که این تسلیحات مانند سلاح های دستی و کمری کلت و کلاشینکف و آرپی جی نیست که در برخی بازارهای منطقه از جمله عراق به راحتی در دسترس باشد، این تسلیحات فقط در اختیار دولت هاست و خرید و فروش آن در بازارهای سیاه اسلحه ساده نیست.

حالا دستیابی این حجم از سلاح مدرن به دست گروههایی که در افغانستان حضور دارند برای اولین بار در تاریخ جنگ علیه تروریسم اتفاق می افتد، با کمترین دغدغه مندی از سوی آمریکایی ها همراه شده است، انگار اتفاق مهمی نیفتاده است و حتی هیچ اقدام عملی برای بازپس گیری یا انهدام تسلیحات استراتژیک بجا مانده در این کشور نکردند.  

ابعاد ماجرا هم با صحنه سازی های آخرالزمانی مانند تجمع افغان ها در فرودگاه کابل و نشستن بر بال و بدنه هواپیمای در حال پرواز و سقوط تعدادی از افغان ها و درادامه حملات انتحاری به فرودگاه و کشتار جمعی مردم، جملگی باعث شد که موضوع تسلیحات به جا مانده آمریکایی در افغانستان در خبرها و گزارش ها مغفول بماند.

با اینحال خود رسانه های غربی هم برغم همه جریان سازی هایی که با هدف انحراف از موضوع اصلی بود، نتوانستند این ماجرا را کاملا در وضعیت انکار نگه دارند، بطوری که اکونومیست با انتخاب طرحی تیتر می زند :"جهاد جهانی بعدی کجاست؟"

ماجراهای فرودگاه کابل هم همچنان در هاله ای از ابهام است؛ آمریکایی ها ابتدا خودشان فراخوان دادند و مردم را به فرودگاه کشاندند، جایی که باید عملیات خروج نظامیان و شهروندان آمریکایی و عضو ناتو طبق یک برنامه انجام می شد و در کنار آنها گروه همکاران افغان این نیروها به خارج افغانستان انتقال می یافتند، اما این عملیات با تبلیغات گسترده ای که صورت گرفت، به تخلیه سراسری کابل تبدیل شد و افغان هایی که قصد ترک کشور را از طرق دیگر داشتند، فرصت را غنیمت شمردند، چنانچه بسیاری از آنها که توانستند کشور را ترک کنند، شهروندان عادی بودند.

آمریکایی ها در ادامه شروع کردند به دادن هشدارهای امنیتی و از حمله قریب الوقوع داعش به فرودگاه کابل و این حمله هم در کمتر از ۲۴ ساعت انجام شد و پنتاگون به محض انجام حمله مدعی شد که عوامل و طراحان حمله به فرودگاه را در یک حمله هوایی کشته است، آن هم در کمتر از چند ساعت!

یعنی آمریکایی ها که از وقوع حمله آگاه بودند، همان حمله انتقام جویانه را نمی توانستند به عنوان عملیات پیشدستانه به اجرا بگذارند تا ده ها غیر نظامی بی گناه کشته نشوند؟

طی چند روز گذشته نیز دوباره پنتاگون از حمله جدید به فرودگاه خبر می دهد و رسانه های غربی هم از جنگ بزرگ حرف می زنند و در همین اثنا نیروهای آمریکایی در روز یکشنبه یک خودرو حامل مواد منفجره را در نزدیکی فرودگاه کابل هدف قرار می دهند تا مشخص شود که آنها به اطلاعات دست اول درمنطقه دسترسی دارند، با این همه معلوم نیست چرا برای تغییر شرایط امنیتی فرودگاه و یا عملیات پیشدستانه و همچنین نظم بخشی به تجمع مردم و ایجاد سیستم کنترلی بهتر بر محیط فرودگاه ، هیچ اقدامی نکردند و گویا از بی نظمی موجود بدشان نمی آید.

خود آمریکایی ها مردم را به فرودگاه کشاندند تا آن صحنه های بدیع و بی سابقه آفریده و اینگونه القا شود که آمریکا درگیر یک بحران بزرگ امنیتی در افغانستان شده است، آن هم هنگام اجرای تصمیم بزرگ برای خروج کامل از این کشور!

این دروغ بزرگ نیازمند صحنه آفرینی هایی به شیوه هالیوودی بود تا برای مخاطب باور پذیر باشد.

تمام این صحنه سازی ها و خبرسازی های متعاقب آن یک هدف اصلی می توانسته داشته باشد و آن اینکه کسی حواسش به تسلیحات آمریکایی به جا مانده در افغانستان هم از نظر کمی و هم کیفی نباشد.

گویا حتی برخی مقام های ارشد آمریکایی هم از این سناریو خبر نداشته اند، بطوری که ناخواسته به اینکه "قرار نبود اینگونه شود"، اعتراف کرده اند.

با نشستن غبارها در فرودگاه کابل رفته رفته ابعاد ماجرا بیشتر روشن خواهد شد. روس ها هم تایید کرده اند که مقادیر زیادی از تسلیحات نقطه زن آمریکایی در افغانستان به جا مانده است.

این حجم کمی و کیفی از سلاح به جامانده در افغانستان برای بسیاری از ارتش های کشورهای منطقه هم به رویایی می ماند.

حوادث اخیر کابل نشان داد حتی اگر بتوان عدم ارتباط گروه های تروریستی با طالبان و تغییرات مورد ادعای این گروه را هم پذیرفت اما انفجارهای انتحاری فرودگاه کابل ثابت کرد که طالبان دستکم قدرت کافی برای کنترل بر سایر گروه ها را ندارد و این امر می تواند کشور را به گرداب جنگ داخلی هولناکی بکشاند.

اکنون این نگرانی بطور جدی وجود دارد که افغانستان به کانون تجمع تروریست ها از سراسر جهان تبدیل شود و نگرانی مهمتر اینکه برای اولین بار مدرن ترین تسلیحات نظامی هم در اختیار این گروه ها قرار خواهد داشت، شاید به همین دلیل است که خود غربی ها  زنگ های خطر وقوع یک جنگ بزرگ را برای جامعه جهانی به صدا در آورده اند و از نظر آنها افغانستان امروز از همه نقاط جهان برای میزبانی از این جنگ مستعدتر است.

در همین ارتباط فارن پالسی با پرداختن به شبکه مخوف حقانی در قلب حکومت طالبان که اخیرا مسئول امنیت کابل شده؛ روابط نزدیک با القاعده، ارتباطات با جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش محمد، داعش خراسان و اقدامات مافیایی فراملی این گروه را منبع نگرانی دانسته است.

از همین رو به نظر می رسد کار طالبان در افغانستان هر روز سخت تر می شود؛ از یک سو باید ثابت کند آن طالبان دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته نیست و با گروه های به اصطلاح جهادی(تروریست ها) ارتباطی ندارد و از دیگر سو می بایست برای برقراری ثبات در کشور، هر چه سریعتر کار با سایر جریان های سیاسی افغانستان برای تشکیل دولت فراگیر را آغاز کند؛ زمان برای طالبان به سرعت در حرکت است و دشمنان افغانستان هم دنبال راه اندازی جنگ بزرگ در این کشور هستند.

ارسال نظر