سناریوی اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 با دوقطبی «امام-نظام»/ تَکرار ایرادات شورای عالی در نهاد اجماع‌ساز و سکوت اصلاح‌طلبان

نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان نسخه بروز شده همان شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان با حفظ همه ایرادات است ولی اصلاح‌طلبان در برابر این ایرادات ساکتند چون سعی دارند با معرفی شخصیت‌های اصلی اصلاح‌طلب و ایجاد دوگانه امام-نظام، انتخابات 1400را رادیکال کرده و فضا را تند کنند.

به گزارش تیتر عاشورا به نقل از خبرگزاری فارس: نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان یا همان «جبهه اصلاح طلبان ایران» عصر یکشنبه(26بهمن‌ماه) در حسینیه جماران تشکیل و در آن بهزاد نبوی به عنوان رئیس موقت انتخاب شد.

ابتدا به برخی حواشی و کارکرد این نهاد بپردازیم و سپس نفس فرآیند انتخاب بهزاد نبوی را به عنوان رئیس نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان و سناریوی جریان اصلاحات در انتخابات 1400 را مورد واکاوی قرار دهیم.

اجماع‌ساز؛ همان شورای سیاستگزاری با لباس جدید

در ساز و کار قبلی اصلاح‌طلبان که شورای عالی سیاستگزاری اصلاح‌طلبان نام داشت، یکی از بزرگترین اختلافات حضور افراد غیر حزبی و یا به اصطلاح حقیقی بود. حقیقی‌ها کسانی بودند که وابستگی شخصی به جریان اصلاحات دارند و عضو هیچ حزبی نیستند. از آن جمله می‌توان به محمدرضا عارف، عبدالواحد موسوی لاری، عبدالله نوری، محسن آرمین، بهزاد نبوی و... اشاره کرد که برحسب اتفاق وزانت بالایی هم در اصلاح‌طلبی دارند و به معنای بهتر شناسنامه‌های اصلاح‌طلبان هستند و اتفاقا اکثر این افراد چون خود را فراتر از حزب می‌دانند، عضو هیچ تشکیلاتی نمی‌شوند.

 

 

اما حزبی‌های اصلاحات همواره بر عضویت این شخصیت‌ها در تشکل انتخاباتی اصلاح طلبان و بالاتر از آن عضویت‌شان در شورای مرکزی این تشکیلات و حتی بالاتر از آن داشتن حق رای، خرده می‌گرفتند و همین خرده گرفتن‌ها از دلایل انحلال آن تشکیلات سابق بود. آن‌ها معتقد بودند باید وزن احزاب در شورای سیاستگزاری بالا برود.

اما در نهاد اجماع‌ساز و مخصوصا با انتخاب اخیرشان عملا اتفاق جدیدی نیافتاده است. این نهاد اجماع‌ساز مرکب از دبیران کل یا نمایندگان تام الاختیار 31 حزب اصلاح طلب بعلاوه 15 نفر از اشخاص حقیقی در تراز ملی بعلاوه کارگروه تعامل و همچنین 5 عضو منتخب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و 4 عضو منتخب توسط سیدمحمد خاتمی است.

با این ساز و کار خاتمی 4نفر را معرفی کرد که آقایان سید عبدالواحد موسوی لاری، بهزاد نبوی، حسین مرعشی و محسن امین‌زاده را شامل می‌شود که همین انتخاب نیز محل ایراد است چون حسین مرعشی اساسا حقیقی نیست و هم‌اکنون عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است.

نکته بعدی مورد اختلاف اصلاح طلبان، حق رای بود. حزب ندای ایرانیان اخیرا در بیانیه‌ای تاکید کرد که «اعضای حقیقی اساساً باید جایگاه مشورتی داشته باشند و حق رأی صرفاً برای نهادهای مدنی حاضر باشد».

همچنین برخی از احزاب شاخص عضو شورای سیاستگزاری بر این تاکید داشتند که وزن احزاب باید تعیین شود و هر حزب به میزان وزن خود حق رای داشته باشند ولی شاهدیم که باز این نقیصه رفع نشده تا جایی که حزب ندای ایرانیان در جلسه شورای سیاستگزاری خود تاکید می‌کند که « انتظار می‌رود احزابی که می‌توان آن‌ها را «حزب‌های کاغذی» نامید که اصولاً فقط یک برگۀ مجوز اداری‌اند و هیچ بدنه و تشکیلاتی ندارند تعیین وضعیت شوند».

با این حساب و با انتخاب بهزاد نبوی به عنوان رئیس نهاد اجماع ساز عملا اتفاق ویژه‌ای در این نهاد نیفتاده که برطرف‌کننده حجم انتقادات به محمدرضا عارف و شورای عالی سیاستگزاری‌ باشد.

وقتی دعوای کارگزاران - اتحاد ملت به یکباره گم می‌شود

اختلافات زیادی که دو حزب کارگزاران و اتحاد ملت دارند، از دیگر مسائل مورد مناقشه در چند سال اخیر میان اصلاح‌طلبان است.

بارها این دو حزب با هم دعواهای پینگ پنگی شدیدی داشته‌اند و یکی از آخرین اختلافات این دو حزب اصلاح‌طلب دوگانه مشارکت-عدم مشارکت بود که در آن کارگزارانی‌ها به حضور پرشور در انتخابات تاکید داشتند و اتحادملتی‌ها می‌گفتند نامزد خالص اصلاح‌طلب معرفی می‌کنیم و اگر از فیلتر شورای نگهبان عبور نکرد، در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.

 

 

با این حال شاهد هستیم که اولا بهزاد نبوی که در این دوگانه مواضعی عموما کارگزارانی داشت، بی‌آنکه صدایی از سوی قاطبه اصلاح طلبان که مخالف تفوق اعضای حقیقی بودند و اتحاد ملتی‌ها که مخالف مواضع کارگزارانی نبوی بودند دربیاید، رئیس نهاد اجماع‌ساز می‌شود. 

سناریوی «توجیه باخت» یا نهاد اجماع ساز

پیگیری‌های فارس حاکی از این است که اصلاح‌طلبان با بررسی نظرسنجی‌ها و برآوردهای عمومی و با توجه به عملکرد دولت بخصوص در حوزه اقتصادی به این نتیجه رسیده‌اند که نخواهند توانست در عرصه انتخابات نتیجه مطلوبی را به دست بیاوردند به همین خاطر تمهیداتی را برای مدیریت رسانه‌ای این باخت و توجیه و به حاشیه کشیدن آن اندیشیده‌اند.

نمای کلی ساز و کار انتخاباتی اصلاح‌طلبان با تبلیغات پرطمطراقی که راه انداخته‌اند حاکی از حضور قدرتمندانه جریان اصلاحات در انتخابات است ولی طبق آنچه که در این گزارش ذکر شد، این نهاد جدید اصلاح‌طلبان حتی نتوانسته اشکالات عادی و بسیار بارز ساز و کار سابق انتخاتی را رفع کند و چیزی ظاهری است. شاید به همین خاطر هم باشد که انتخاب اعضای هیات رئیسه این نهاد در جلسه یکشنبه بی‌نتیجه ماند و به جلسه بعدی موکول شد.

حمله به نظام با «نام امام»

اما در کلیت سناریو اصلاح‌طلبان با این فرض که انتخابات 1400را باخته‌اند، در تلاش هستند قدرتمندانه و پرشور وارد انتخابات شوند و اتفاقا نامزدهایی چون محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری و سیدحسن خمینی و عارف(که البته خودخوانده وارد انتخابات می‌شود) را به صحنه انتخابات بفرستند؛ با این پیش‌بینی که می‌دانند بخشی از آنها اقبال عمومی ندارند و بخشی نیز اساسا نمی‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.

برای مثال سیدحسن خمینی را مدام مطرح می‌کنند و سعی دارند او و ارگان‌های زیرمجموعه‌اش را به عنوان یادگار و آثار امام خمینی(ره) در افکار عمومی جا بزنند و در همین راستا هم بود که بلوای صوری حذف «نام امام» از بیانیه پایانی 22بهمن را راه انداختند تا با یک آمادگی ذهنی بتوانند فردای عدم تایید صلاحیت سیدحسن خمینی، این اقدام شورای نگهبان را مخالفت با سیره امام(ره) جا بزنند.

حال آنکه همه می‌دانند بزرگترین مسئولیتی که این نوه امام(ره) در عمر خود داشته، تولیت حرم حضرت امام(ره) است و هیچ سمت اجرایی، تقنینی و قضایی در کارنامه خود ندارد و در بهترین حالت ممکن یک «رجل مذهبی» محسوب می‌شود نه سیاسی.

 

 

همچنین محسن هاشمی علاوه بر فرزندی مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دو مسئولیت معاونت عمرانی دانشگاه آزاد و ریاست بر شورای شهر تهران را در کارنامه دارد که هیچکدام سمت سیاسی به معنای داشتن جنبه‌های اجرایی، قضایی و تقنینی محسوب نمی‌شوند و سوال این است که آیا می‌توان از شورای نگهبان انتظار داشت که چنین شخصیتی را به عنوان رئیس جمهور بالقوه کشور مورد تایید قرار دهد؟ طبق مسئله‌ای که مطرح شد با عدم تایید صلاحیت احتمالی شورای نگهبان باز اصلاح‌طلبان این امکان را خواهند داشت که بگویند نه تنها نام امام و یادگار امام را حذف کردند بلکه حتی یاران امام را نیز حذف می‌کنند و ما مظلومیم. 

با عدم تایید صلاحیت هرکدام از این شخصیت‌های اصلاح طلب، جریان اصلاح‌طلب که اتفاقا با تمام توان ظاهری وارد عرصه انتخابات شده، مدعی حذف اصلاح‌طلبان و حضور حداقلی به دلیل ردصلاحیت گسترده اصلاح طلبان شده و فضا را تند و رادیکالیزه می‌‌کند.  ضمن اگر اصلاح طلبی چون عارف هم وارد انتخابات شود، به راحتی می توانند بگویند او انتخاب اصلاح‌طلبان نبود،‌کمااینکه برای حضور او در انتخابات 92 چنین ادعایی را مطرح کردند و البته بعدها هم مدعی شدند که حتی روحانی هم انتخاب ما نبود و ما مجبور به حمایت از او شدیم.

پربیراه نیست که آخرین جلسه این نهاد اجماع ساز که در آن بهزاد نبوی به عنوان رئیس موقت انتخاب شد، در حسینیه جماران که رنگ و بوی امام(ره) دارد برگزار شد و خلاصه کلام این است که می‌خواهند بگویند ما ذیل امام هستیم و حذف ما حذف امام است.

جالب اینکه جواد امام دبیرکل مجمع ایثارگران در ابتدای این جلسه حذف! نام امام خمینی(س) از قطعنامه راهپیمایی 22 بهمن و قطع تصاویر یادگار امام(سیدحسن خمینی) از صدا و سیما در روز 12 بهمن ماه را محکوم می‌کند(که صحت هر دو محل ایراد است) و علت انتخاب حسینیه جماران برای برگزاری این جلسه را تجدید میثاق اصلاح طلبان با آرمان‌های امام خمینی(س) عنوان می‌کند؛ که با همین یک بند می‌توان به به بخش عمده سناریوی اصلاح طلبان در انتخابات 1400 پی برد.

اصلاح طلبان با راهبرد مذکور می‌توانند دوقطبی جدیدی راه بیاندازند و هزینه دیگری از این طریق برای نظام بتراشند؛  حال آنکه رهبر انقلاب در اکثریت قریب به اتفاق بیاناتشان به سیره امام برای عبور از مشکلات فعلی کشور تاکید می‌کنند و اساسا خود را شاگرد امام(ره) می‌دانند.

 

 

‌حال می‌توان جواب این سوال را نیز یافت که چرا علی‌رغم همه تناقضات، صدای بلندی از اصلاح‌طلبان علیه نهاد اجماع‌ساز بلند نمی‌شود و اصلا خبری از دعوای اتحاد ملت-کارگزاران و انتقاد از ایرادات فاحش نهاد اجماع‌ساز نیست.

سعید حجاریان که یکی از عقبه‌های اصلی تئوریک اتحاد ملتی‌هاست، پیش از این صراحتا با حمایت از تند کردن فضای انتخابات گفته بود: «تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج توده‌ای و انواع سازمان‌های مردم‌نهاد متجلی می‌شود و حتی بعضی مواقع می‌توان به نافرمانی مدنی فکر کرد. اساساً معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمی‌آید. پس باید گفت، پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است. زیرا انتخابات به‌معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است.»

 

 

به همین دلیل است که بخش رادیکال اصلاحات که عمدتا دور خاتمی می‌چرخند، در برابر تفوق کارگزارانی‌ها در نهاد اجماع‌ساز و در نتیجه تفوق احتمالی آنها در دولت احتمالی آینده اصلاح طلب ساکتند چون اولا به رای‌آوری چنین دولتی امید ندارند و ثانیا اساسا نهاد اجماع‌ساز را نه یک ساز و کار رسیدن به قدرت بلکه دستگاهی برای به حاشیه کشیدن شکست خود و پیروزی جناح مقابل قلمداد می‌کنند.

 

ارسال نظر