مردی مسیحی ، به صورت سخریه و استهزاء ، کلمه باقر را تصحیف‌ کرد به کلمه " بقر " - یعنی گاو - به آن حضرت گفت : انت بقر.

   امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند ، باکمال سادگی گفت :

    نه ، من بقر نیستم من باقرم .

 مسیحی : تو پسر زنی هستی که آشپز بود .
- شغلش این بود ، عار و ننگی محسوب نمی‌شود .

- مادرت سیاه و بی‌شرم و بد زبان بود.

- اگر این نسبتها که به مادرم می‌دهی راست است ، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد . و اگر دروغ است ، از گناه تو بگذرد که دروغ‌ و افترا بستی.

    مشاهده این همه حلم ، از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک‌ مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد ، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید ، و او را به سوی اسلام بکشاند .

مرد مسیحی بعدا مسلمان شد ( 1 ) .

به نقل از داستان راستان

ارسال نظر