۲ راهکار پیامبر(ص) و امام صادق برای نجات از فتنه‌های روزگار

پیامبر(ص) و اهل‌بیت مطهر ایشان با تبیین آموزه‌های مهدویت، شیعیان را آماده مواجهه با دوران سخت غیبت امام زمان (عج) می‌کردند.

به گزارش تیتر عاشورا به نقل ازباشگاه خبرنگاران پویا، سر سلسلۀ سیرۀ پیامبر (ص) و عترت مطهر ایشان، مسئلۀ مهدویت بود؛ همچنان که مهدویت از جهت حجم آیات و روایات، بیشترین موضوع را بین صدها آموزه دین به خود اختصاص داده است، نشان به اینکه حجم آیات فقهی قرآن چیزی حدود 500 آیه، اما حجم آیات مهدویت چیزی بالغ بر 1000 تا 2 هزار آیه بین محققان متغیر است. از این جهت بود که فضای فکریِ حاکم بر جامعۀ اسلامی از صدر اسلام به این سو، مسئلۀ مهدویت و منجی‌گرایی بود و افراد به بهانه‌های مختلف از پیامبر(ص) و اهل‌بیت از وضعیت آخرالزمان و امر ظهور پرسش می‌کردند؛ هرچند گسترش تفکر مهدویت مورد سوءاستفاده برخی نحله‌های فکری و حاکمان جور همچون عباسیان قرار گرفت و به این ترتیب حجمی از مدعیان دروغین مهدویت در بدنۀ جامعۀ اسلامی شکل گرفت. 

در این بین، اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام به تبیین آموزه‌های مهدوی می‌پرداختند تا ضمن ارائۀ تصویر روشن از معارف مهدوی، مسلمانان به ویژه شیعیان را از خطر انحراف مدعیان دروغین حفظ کنند. یا در موارد متعددی شیعیان را آماده پذیرش غیبت امام عصر (عج) می‌کردند تا در آینده با مخاطرات ایمانی مواجه نشوند؛ به عنوان مثال یکی از تفکرات خطرناک دوران غیبت، اشاعۀ این تفکر بود که خداوند مردم را بدون حجت رها کرد تا خود مسیر هدایت را بیابند، در حالی که بر اساس تفکر شیعه زمین هیچ گاه از حجت الهی که همان امام بر حق باشد، خالی نمی‌ماند. امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرمود «مَا تَرَکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ‌ آدَمُ‌ ع یَهْتَدِی بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَکَهُ ضَلَّ وَ مَنْ لَزِمَهُ‌ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ خدای عزوجل از آن زمان که حضرت آدم(ع) از دنیا رفت، هرگز زمین را بدون امام رها نکرد، تا مردم به واسطۀ او به سوی خدای عزوجل هدایت شوند و امام، حجت بر بندگان است، کسی که از او دست بردارد، گمراه شده و آن‌کسی که ملازم او باشد، رهایی یافته است، این حقی است بر خدای عزوجل.» (کمال الدین و تمام النعمة (شیخ صدوق) ج‌1، ص221)

این روایت دارای 5 بخش است: 1ـ خداوند این زمین را بدون امام از زمانی که آدم علیه‌السلام را قبض روح کرده، رها نکرده است 2ـ  خداوند به وسیله امام هدایت می‌کند  امام حجت بر بندگان است 4ـ  هرکه امام را رها کند، گمراه شده است. 5ـ هرکه ملازم او باشد، بر خداوند است که او را نجات دهد.

در این روایت به لزوم وجود امام در هر زمان اشاره شده است. امام علیه‌السلام در این روایت دو دلیل را بر این امر ذکر کرده‌اند:

1ـ هدایت مخلوقات 2ـ حجت بر بندگان چه اینکه لزوم هدایت مخلوقات همان درسی است که خداوند در ابتدای هبوط آدم علیه‌السلام و از مجرای این رسول بزرگوار به ما آموخت؛ در آیۀ 38 سوره بقره می‌خوانیم «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون؛ گفتیم «جملگى از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من به شما هدایتى رسید، آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد.»

در واقع بشریت برای رسیدن به آن تمدنی که خداوند وعدۀ آن را از طریق آموزه‌های انبیاء و اولیای الهی ارائه داده است، همواره نیاز به هادیانی دارد که متصل به وحی خداوندند و یا مجرای هدایت خداوند بر بشرند.

در ادامۀ این روایت، ترک طاعت امام مساوی با گمراهی و تاریکی و ملازمت با امام، مساوی با نجات در نظر گرفته شده است؛ مَنْ تَرَکَهُ ضَلَّ وَ مَنْ لَزِمَهُ‌ نَجَا. همچنان که اهل‌بیت علیهم‌السلام، «امام» را در روایات به نور تأویل کرده‌اند که بندگان خداوند به وسیلۀ نور آنها مسیر هدایت را طی می‌کنند. همچنین ملازمت با امام راه نجات از هر فتنه و لغزشی معرفی شده است؛ در طول تاریخ انبیا و رسولان نیز هر آن‌که ملازم این هادیان الهی و روحاً و جسماً در معیت آنها بود، خداوند او را از شرّ عذاب و فتنه‌ها نجات داد؛ به عنوان مثال ماجرای کشتی نوح نبی (ع) و نجات‌یافتگان از طوفان عظیمی که به راه افتاد، در پرتو ملازمت با این هادی الهی شکل گرفت. از این جهت است که نزدیک به همین روایت، رسول گرامی اسلام(ص) اهل‌بیت(ع) به کشتی نوح نبی (ع) مثال زده و فرمود: «إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِی فِی أُمَّتِی کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ فِی قَوْمِهِ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ‌؛ مَثل اهل بیت من در امتم، مانند کشتی نوح در بین قومش است؛ هرکه بر آن نشست، نجات یافت و هرکه از آن جا ماند، غرق شد» (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‌1، ص157)

در واقع در هر دوره‌ای هستند افرادی که به اسم تبعیت از پیامبر و عترت، به بیراهه می‌روند؛ در این مسیر یا جلوتر از آموزه‌های آن بزرگواران حرکت می‌کنند و افراط به خرج می‌دهند و یا عقب می‌مانند و نسبت به اعتقادات قبلی خود اظهار پشیمانی می‌کنند.


 

ارسال نظر