دیدگاه امام درباره حجاب زنان تازه مسلمان شده

خبرگزاری عاشورا: دکتر سعید رمضان، داماد شهید حسن البناء ،  مؤسس و نخستین مرشد اخوان المسلمین مصر، پس از آن که در مصر ناصرى محکوم به اعدام شد، به سوریه رفت و به انتشار مجله «المسلمون» که ارگان تئوریک اخوان بود، ادامه داد.

وی پس از این واقعه به اروپا رفت و مرکز فرهنگی اسلامی ژنو سوئیس را تاسیس کرد. دکتر سعید رمضان در این مدت به وسیله نامه نگاری با حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی ارتباط داشتند تا اینکه در یکی از این مکاتبات از وی نظرات فقهی درباره برخی از مسائل مسلمانان خارج از کشور و حجاب آنان سوال می‌پرسد که ایشان نیز طی درخواستی از امام(ره) نظر ایشان را در این مورد سوال می‌پرسند. آنچه در ادامه می‌خوانید خاطره حجت الاسلام خسروشاهی در این باره است.

مکاتبات ما با دکتر سعید رمضان ادامه داشت که ناگهان! در یکى از نامه هایى که از وى رسید، از من خواسته بود که «فتوى»! و «نظریه خود» را درباره چند «موضوع فقهى» بیان دارم! تا از سوى مرکز فرهنگى اسلامى ژنو، همراه فتاوى دیگر مفتیان و علماى اسلام بلاد دیگر منتشر سازد؟!

اینجانب چون «اهل فتوا» نبودم، اصل نامه را برداشتم و خدمت امام خمینى (ره) بردم. البته من تقریباً اغلب روزها «حاج آقا» را در بیرونى منزلشان و یا در حال حرکت به سوى درس ـ و یا برگشت از تدریس، مى دیدم و همین دیدارها در آن زمان در بسط روح معنوى و روش ساده زیستى، تواضع و اخلاق نیک دیگر، در اینجانب، نقش اساسى داشت.

وقتى متن نامه یا سؤالات فقهى را خدمت امام (ره) بردم و قرائت کردم (بدون ذکر نام و عنوان طرف گیرنده که من باشم) پس از تمام شدن قرائت پرسش ها، «حاج آقا» پرسیدند: نامه خطاب به کیست؟ گفتم خطاب به اینجانب است؟ لبخندى زدند و فرمودند: پس چرا پاسخ را من بدهم؟ گفتم این مرکز فرهنگى، «فتوا» مى خواهد و حقیر اهل فتوا نیستم و دخالتم در این امر درست نیست و هر گونه پاسخى هم که خود تهیه کنم، مستند به نظر فقها خواهد بود و چه بهتر که اصل پاسخ ها از حضرتعالى باشد. امام (ره) این برداشت و توضیح من را ـ بدون این که اظهارى بکنند ـ پذیرفتند و فرمودند: پس شما بهتر است این سؤالات را با خط خودتان خطاب به من بنویسید و سؤالات را از من بپرسید. من به نامه شما جواب مى دهم، نه به نامه مرکزى که براى شما نامه را فرستاده است. «بعد خود دانید که چه بکنید.»

بلافاصله به منزل برگشتم و متن نامه واصله را رونویس کرده و خطاب به امام (ره) و با امضاى خودم، از ایشان پاسخ خواستم. ایشان پاسخ ها را به طور شفاهى به من گفتند و فرمودند: «شما این ها را به عربى بنویسید و بیاورید تا من امضا کنم…»

من همان شب پاسخ هاى امام (ره) را به عربى نوشتم و صبح موقعى که عازم درس بودم، دم در منزل امام، جناب شیخ حسن صانعى را دیدم و پاکتى را که شامل نامه من و پاسخ هاى شفاهى حاج آقا بود، به ایشان دادم و گفتم که «این نامه مربوط به حاج آقا است، لطفاً زود به ایشان تحویل دهید!» و ایشان پاکت را گرفت. بعدازظهر که به منزل مراجعت مى کردم، آقاى صانعى مرا دید و همان پاکت را در بسته به من تحویل داد … پرسیدم: حاج آقا نامه را دیدند و امضا کردند یا نه؟ آقاى صانعى گفت: «چون شما گفتید نامه مربوط به حاج آقا است، من آن را باز نکردم و به ایشان تحویل دادم و ایشان هم عصرى مرا خواستند و فرمودند این پاکت را به آقاى خسروشاهى بدهید و لذا من اصلاً خبر ندارم که موضوع چه بوده؟ و امضا شده یا نه؟ …»

بلافاصله به منزل خود ـ که متصل به بیت امام (ره) در «یخچال قاضى» بود ـ رفتم و پاکت را باز کردم. دیدم که امام (ره) بدون حذف یا اضافه کلمه اى، آن را امضا و مهر کرده اند. چون من در پاسخ مسأله حجاب، مطلب ایشان را کمى «بسط» داده و جمله اى اضافه کرده بودم، احتمال مى دادم که ایشان آن جمله را خط زده باشند. آن جمله چنین بود:«مقصود از حجاب پوشیدن لباس هاى موجود و معمول در نزد شرقى ها نیست، بلکه هدف پوشیدن مو و جسم است ولو با لباس محلى!» این جمله در پاسخ شفاهى امام (ره) به من نبود و من آن را خود اضافه کرده بودم. تعجب کردم که امام (ره) اشکالى نگرفته و یا در آن تغییرى نداده اند.

فردا ساعت ۱۱ صبح که نوعاً امام (ره) در «بیرونى» منزل خود پذیراى طلاب و علاقه مندان بودند، خدمت ایشان رسیدم و در کنارشان نشستم و نامه را باز کردم و از ایشان پرسیدم: حاج آقا! حضرتعالى نامه را به طور کامل ملاحظه فرمودید؟!

ایشان با لبخندى خاص فرمودند: یعنى معقول است که من بدون مطالعه آن را امضا کرده باشم؟ گفتم نه، مرادم این دو سطرى است که درباره نوع لباس و پوشش که در فرمایشات حضرتعالى نبود و من آن را اضافه کردم … ایشان لبخند محبت آمیز دیگرى زدند و فرمودند: «خوب جنابعالى مطلب را کامل تر کردید… نخیر، هیچ اشکالى ندارد و مطلب صحیح است.» پرسیدم: آیا اجازه مى دهید که اگر روزى صلاح باشد در ایران هم به تناسبى این پرسش و پاسخ چاپ و منتشر شود؟ یا باید ملاحظه «حوزه» و «عوام الناس» را بکنیم؟

فرمودند: «از نظر من نشر فتوا و یا نظریه اى که امضا و مهر شده اشکالى ندارد چه در خارج و چه در ایران … جنابعالى هر طور به «مصلحت اسلام» دیدید، عمل کنید.»

با خوشحالى از اصل «امضا و مهر» پاسخ ها و محبت و حسن ظن «حاج آقا» نسبت به اینجانب، بیرون آمدم و فردا کپى نامه را با پست هوایى به ژنو براى دکتر «سعید رمضان» فرستادم و اصل دستخط را طبق معمول نگه داشتم ، بعداً آن را به بعضى از دوستان نشان دادم.

حتى بعدها که مرحوم استاد شهید مطهرى از من پرسیدند که: گویا جنابعالى همچو نوشته اى از امام دارید؟ اگر صلاح باشد در کتاب «حجاب» متن آن را چاپ کنیم!… من به استاد شهید گفتم که آن نامه نوعى «امانت» در نزد اینجانب است، اگر اجازه دهید، من کسب اجازه کتبى از امام بکنم، اگر مخالفتى نفرمودند، کپى آن تقدیم مى شود؟ … ایشان هم فرمودند: بسیار خوب! البته قبلاً اشاره کردم که من مجوز شفاهى نشر آن را در ایران، از امام (ره) داشتم، ولى چون کتاب استاد شهید مطهرى درباره حجاب، در آن ایام موجب چالش ها! و تنش هایى! در محافل ارتجاعى حوزه و عوام الناس! شده بود، من فکر کردم که نشر نامه امام (ره) در آن ایام به صلاح نباشد و البته استاد شهید هم بعدها موضوع را پیگیرى نکردند!

من تا امروز کپى این نامه را فقط به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) ـ همراه نامه هاى امام (ره) به اینجانب ـ فرستاده ام و اینک با توجه به مرور تقریباً نیم قرن از تاریخ صدور نامه یا سند، متن پاسخ ها که به خط حقیر و با مهر و امضاى حضرت امام (ره) است و همچنین ترجمه فارسى سؤال ها و جواب ها، براى نشر تقدیم مى گردد، با یادآورى این نکته که اصل این نامه و اسناد و نامه هاى دیگر، همچنان در منزل مسکونى حقیر نگهدارى نمى شود!

متن سوالات فقهی درباره حجاب تازه مسلمانان
اینک قبل از نقل ترجمه کامل متن پاسخ هاى امام (ره) خلاصه دو سؤال وارده را مى آورم: سؤال ها: نسل جوان و دانشجویان مسلمانان، در غرب دچار مشکلاتى هستند که از لحاظ تکلیف شرعى درخواست داریم فتواى خود را در این دو مورد مرقوم دارید: ۱ـ خلوت با اجنبیه در اداره و دانشگاه و محل کار و غیره، چه حکمى دارد؟ و از طرف دیگر نگاه کردن به زنان بى حجاب خارجى، چه صورتى دارد؟ چون امکان این که آدم همه جا بتواند چشم خود را ببندد، وجود ندارد. ۲ـ هنگامى که دختر یا زن غربى مى خواهد مسلمان شود، با مشکل «حجاب» روبه رو هستیم و گاهى دیده شده که آنها به خاطر الزامى بودن حجاب، از پذیرفتن اصل اسلام خوددارى کرده و دور شده اند. تکلیف در قبال الزامى کردن حجاب بر زنان غیرمسلمان چیست؟… قبلاً از پاسخ هاى شما سپاسگزارم.

ترجمه پاسخ امام خمینی(ره) به استفتائات
متن پاسخ امام اکبر، مرجع دینى شیعه امامیه در ایران، حضرت آیت الله حاج آقا روح الله خمینى موسوى. بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. با درود پاک اسلامى. بعد: پرسش هاى شما درباره مشکلاتى که نسل جدید و فرزندان دانشجوى غرب نشین ما به آن ها مبتلا هستند، واصل گردید اینک پاسخ آنها: مسأله نخست: خلوت ـ با اجنبیه ـ به خودى خود در نزد ما حرام نیست. همانطور که از نصوص استفاده مى شود، بلکه یک امر «مکروه» است، البته اگر منجر به هیچ نوع عمل حرامى نشود. پس مانعى نیست از حضور در جلسات خصوصى که زن اجنبى در آن حضور دارد. اعم از اهل کتاب یا غیرآنان در بلاد کفر یا در بلاد اسلام. در منزل یا کارگاه یا اتاق و البته در این امر، فرقى میان دانشجویان و کارمندان و نمایندگان اعزامى نیست.

اما حکم شرعى درباره نگاه به افراد بى حجاب غربى، «جواز» است. یعنى: نگاه کردن به: سر و گردن و صورت آنان و آنچه که پوشاندن آن در نزد آنان متعارف نیست، بدون هیچگونه لذت جویى و ریبه، جائز است. اما نگاه کردن به غیر آنچه که ذکر شد، جایز نیست. مسئله دوم: جاى شک نیست که حجاب یک امر ضرورى از دیدگاه اسلام است و پوشش یک حکم اسلامى واجب براى زنان مسلمان است ـ بجز صورت و دست ها ـ ولى اگر ملزم کردن زنان غربى نوآشنا با اسلام، براى استفاده از حجاب، موجب عدم رغبت آنان به اسلام گردد، پس مانعى نیست که آنها به این امر ملزم نشوند البته با توجه به این نکته که حکم ـ «وجوب» بر قوت خود باقیست.

و سزاوار است به آنها اعلام شود که حجاب اسلامى در واقع براى عفاف است و معنى آن، این نیست که حتماً از لباس هاى متعارف در نزد شرقى ها استفاه شود، بلکه پوشیدن مو و جسم ولو با لباس هاى محلى، کافیست. البته پوشیدن صورت و دست ها واجب نیست. بنابر حکم مشهور میان همه فقها شیعه امامیه، رضوان الله علیهم. در پایان از خداوند، دوام توفیق دانشجویان عزیزمان را در دیار غرب، خواستارم. والسلام علیکم اولا و آخرا

روح الله الموسوى الخمینى (محل مهر) ۱۵ جمادى الاول ۱۳۸۴ هـ

حجت الاسلام خسرو شاهی در توضیحاتی پیرامون این خاطره در پایگاه اطلاع رسانی می‌گوید: مرحوم امام قدس سره، در پاسخ به سؤال شفاهى من در رابطه با جواز «عدم الزام به امرى واجب» فرمودند:« قبول «اصل توحید» و «نبوت رسول اکرم (ص)» در مرحله نخست قرار دارد و مهم تر از اجراى احکام است و این امور، پس از پذیرش اسلام، به طور طبیعى و به تدریج حاصل مى شود… درصدر اسلام هم همه احکام که مرة واحده بر مسلمین واجب یا حرام اعلام نشد، بلکه به تدریج و با مرور زمان لازم الاجرا گردید.»


 

ارسال نظر