روایتی از زندگی عاشقانه مفسر بزرگ قرآن کریم؛

آیت الله جوادی آملی می‌گفت من هر چه دارم از همسرم است

آیت الله جوادی آملی می‌گفت من هر چه دارم از همسرم است

از نکات قابل توجه مراسم تشییع همسر آیت‌الله جوادی آملی تصاویری بود که ایشان را در واپسین وداع با همسرشان نشان می‌داد. این تصاویر مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز قرار گرفت.

به گزارش عاشورانیوز به نقل از خبرگزاری مهر، آئین تشییع و تدفین پیکر همسر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی مفسر بزرگ قرآن کریم و از مراجع تقلید شیعه عصر دوشنبه با حضور قشرهای مختلف مردم، روحانیان، فضلا و برخی شخصیت‌های دینی و مذهبی در قم برگزار شد. از نکات قابل توجه این مراسم تصاویری بود که آیت‌الله عبدالله جوادی آملی را در واپسین وداع با همسرشان نشان می‌داد. این تصاویر مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز قرار گرفت.

احمد شریف زاده در یادداشتی در این خصوص نوشت:

۱. با دیدن تصاویر عاشقانه آیت الله جوادی آملی در تشییع و بر سر مزار همسرشان، یاد شنیده‌هایم از برادرزاده علامه طباطبایی افتادم که می‌گفت هنگام دفن همسر علامه، ایشان آنقدر گریستند و بی قرار بودند که بعضی به ایشان تذکر دادند که حال ایشان، مناسب شأن و جایگاهشان نیست. آنها بی تقصیر بودند، چون فقط آن لحظات علامه را می‌دیدند و التفات به گذشته علامه و همسرش نداشتند.

۲. یکی از نزدیکان آیت الله جوادی از قول ایشان برایم نقل کردند که اوایل ازدواجشان، برای استفاده از اساتید حوزه تهران، مخصوصاً علامه شعرانی باید در تهران مقیم می‌شدند، اما چون پولی برای اجاره منزل در تهران نداشتند، خودشان حجره نشین می‌شوند و همسرشان این دوری را قبول می‌کند و در آمل می‌ماند و ایشان هر شش ماه یک بار به آمل می‌رفتند تا اینکه بعد مدتی شرایط فراهم می‌شود و همسرشان را هم به تهران منتقل می‌کنند.

۳. یکی از رفقای آیت الله جوادی می‌فرمودند، ایشان در زمان حجره نشینی در مطالعه و درس و بحث پشتکار و جدیدت عجیبی داشتند، اکثر شب‌ها بیدار بودند و وقت زیادی را صرف امور علمی می‌کردند، آنقدر که ما متحیر می‌شدیم. (خود ناقل از مفاخر حوزه و کسانی بود که جدیتشان در میان علما مثال‌زدنی است…) حالا شما به اینها تهجد و عبادات و ریاضات شرعیه، رسیدگی به امور شاگردان و اطرافیان و … را اضافه کنید، چقدر وقت می‌ماند برای رسیدگی امور منزل و اهل بیتشان… مردی بزرگ نمی‌شود، مگر آنکه زنی استوار در پس او باشد.

۴. همان دوست عزیز که از نزدیکان آیت الله جوادی است نقل می‌کرد که حاج خانم مؤانست‌شان با قرآن مثال‌زدنی بود تا وقت خالی پیدا می‌کردند قرآن تلاوت می‌کردند. به شدت شیفته حاج آقا بودند و مقید بودند در اکثر سخنرانی‌های رسمی ایشان شرکت کنند، درس‌های حاج آقا را هم دنبال می‌کردند؛ حتی این اواخر که درس‌ها مجازی شده بود هم!

۵. باز همان دوست نقل می‌کرد که وقتی پیکر حاج خانم را برای وداع به منزل آوردند، حاج آقا آنقدر گریه کردند که کم مانده بود از حال بروند. می‌گفت وقتی هم برای مراسم تدفین، حاج آقا به آستان حضرت علی بن جعفر (س) آمدند، هنوز پیکر حاج خانم را نیاورده بودند و حاج آقا خیلی بی قرار بودند، باد شدیدی وزید و هوا گرد و خاکی شد، برای اینکه حالشان بد نشود، ایشان را به درون حرم امام زاده منتقل کردیم، در آنجا همان خاطره‌ی هجرتشان به تهران و فقر و ماندن همسرشان در آمل را یادآوری کردم و گفتم بالاخره ایشان به یک عالم خدمت کرده‌اند و جایگاهشان حتماً عالی است…

حاج آقا گفتند؛ چه می گویی… من هر چه دارم از ایشان است.

برایم جالب بود، که مثل همین جملات را از برادر زاده علامه طباطبایی از ایشان هنگام دفن همسرشان شنیده بودند که: من هر چه دارم از ایشان است.

۶. چند سال قبل پیشنهاد دادم مستندی از آیت الله جوادی آملی بسازم، همین دوست عزیز پیشنهاد داد که محوریت این مستند حاج خانم و معاشرتشان با حاج آقا و خاطراتشان از ایشان باشد و تلاش کرد تا هماهنگی‌ها را انجام دهد.. اما افسوس و صد افسوس که به دلایلی نشد و نگذاشتند آن کار ساخته شود و گویا هیچ وقت هم سلوک و خاطرات ایشان از آیت الله جوادی به صورت مبسوط ثبت و ضبط نشد. این چند خط هم به این دلیل نوشتم که ندیدم کسی از سلوک این دو عزیزِ جان گفته باشد.

۷. گمان می‌کنم این دو روز عکس‌ها و فیلم‌های اندکی که از احوالات آیت الله جوادی منتقل شد، آنقدر درس عاشقانگی به جامعه داد، که بسیار کتاب‌های عاشقانه شعرا و نویسندگان در ستایش همسرانشان نداده بود.

خدای منان آن بانو را با حضرت زهرا سلام الله علیها محشور کند و به حضرتشان، صبر جزیل عنایت کند و سایه شأن بر سر همه‌مان استوار باشد.

 

ارسال نظر