جای مردم در قوانین عفاف و حجاب کجاست؟

در قانون عفاف و حجاب، هیچ جایی برای ورود مردم دیده نشده و کاملاً حاکمیتی به مسأله نگریسته است؛ در صورتی که در مسائل فرهنگی باید مردم‌نهاد و خودجوش عمل کرد. مشارکت مردم در امور فرهنگی از آمال دولت‌های دنیاست.

به گزارش خبرگزاری فارس، سجاد لطفی، پژوهشگر هسته خانواده مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در متنی توصیفی ـ تحلیلی به موضوع تصمیم‌سازی مسؤولان فرهنگی کشور در حوزه حجاب انتقاد کرده است که این متن به شرح زیر است:

 

ده دقیقه از شروع جلسه گذشته و پس از آن‌که خوش‌و بش‌ها تمام شده، وارد دستور اصلی می‌شوند؛

مسؤول جلسه: خب آقایان با این وضعیت بدپوششی چه کنیم؟!

نفر اول: تا گشت ارشاد هست غم نداریم! ناجا با تمام قدرت وارد شود. بسم الله ...

نفر دوم: این چه حرفی است؟! مگر شما می‌دانی آن دختر یا خانمی که بدحجاب است با چه نگرشی دارد بدحجابی می‌کند؟ آیا از روی عناد بوده یا مدل خانوادگی‌شان این است؟! ناجا باید تفکیک کند بین این افراد.

نفر سوم: ناجا چگونه می‌تواند نیت‌خوانی کند؟ شما یک سر رفته‌اید میدان ونک و یا چهارراه ولیعصر (عج) و شلوغی آن‌جا را دیده‌اید؟ مأموران ما وقتی می‌خواهند وارد عمل شوند اصلاً فرصت و امکان نگرش‌سنجی مدنظر شما را ندارند!

نفر چهارم: اصلاً چرا این قدر خشن می‌خواهید وارد شوید؟ چرا کارهای فرهنگی نمی‌کنید؟ پس سازمان تبلیغات و یا وزارت ارشاد اینجا چه می‌کنند؟ چرا به طراحی و ترویج سبک‌های مد و لباس ایرانی- اسلامی نمی‌پردازید؟

نفر پنجم: وقتی می‌گویید کار فرهنگی، آدم یاد فیلم‌های سینمایی وزارت ارشاد هم می‌افتد! اگر در راستای ترویج بدحجابی عمل نکنند قطعاً در راستای ترویج  عفاف و حجاب نیست!

نفر ششم: این چه حرفی است آقا؟! چرا زحمات شبانه‌روزی همکاران ما را زیر سؤال می‎برید؟ یعنی فیلم‌های سینمایی ارزشی ما اینقدر کم است که اصلاً به نظر مبارک شما نمی‌آید؟! اصلاً مانده عفاف و حجاب را چه معنا کنیم؟ تا مقصود شما از حجاب، بدحجابی و بی‌حجابی چه باشد ... !

نفر هفتم: ما که از هر کس کار فرهنگی شنیدیم، جز بی‌عملی ندیدیم!

نفر هشتم: آقایان و خانم‌ها! لطفاً اینقدر به هم نپرید! همه اینجا مسؤولند جز مردم دغدغه‌مند و دلسوز! چرا مردم را در برخورد با بدپوششی سهیم نمی‌کنید؟! مگر امر به معروف و نهی از منکر فقط مخصوص سازمان‌ها و ادارات است؟ به مردم می‌گوییم هر فرد بدپوششی را دیدند به او تذکر زبانی دهند.

نفر نهم: چرا امر به معروف و نهی از منکر را فقط در حجاب و عفاف محدود می‌کنید؟!

نفر دهم: به نظرم نباید مردم را وارد کنیم چون رو در رو کردن مردم با یکدیگر درست نیست!

نفر یازدهم: ؟؟؟!!

جلسه بالا نمونه‌ای از جلسات مسؤولان مرتبط با حوزه عفاف و حجاب بود؛ این مسؤولان موظفند وضعیت حجاب را در جامعه بهبود دهند اما به نظر شما از چنین جلساتی با این کیفیت، چنین هدفی محقق می‌شود؟!

این روزها در ذهن بسیاری از مردم جامعه در مورد عفاف و حجاب، چنین سؤالاتی مرور ‌می‌شود؛ شاید برای شما هم پیش آمده باشد! چرا وضعیت حجاب در کشور اینگونه است و با وضع مطلوب یک جامعه اسلامی فاصله دارد؟ چرا مسؤولان کاری نمی‌کنند؟ چرا تلاش‌هایشان جواب نمی‌دهد؟ چرا یکی کار می‌کند و دیگری نه؟! چرا کارِ یکی را، یکی دیگر خنثی می‌کند؟! چرا حرف‌های مسؤولان با هم یکی نیست؟ چرا همه سر بزنگا،ه پشت پلیس را خالی می‌کنند؟ آیا مردم در این زمینه مسؤولیتی ندارند و باید همه کارها را بسپارند به اهلش؟! و چندین و چند چرای دیگر ...

یکی از مشکلات بسیار مهم حوزه عفاف و حجاب در سطح سیاستگذاری، نداشتنِ اجماع و متفق القول نبودن مسؤولان برای اتخاذ یک‌سری راهکار‌هاست؛ در قانون عفاف و حجاب ۲۳ دستگاه مسؤول شناخته شده‌اند؛ این دستگاه‌ها شامل چندین و چند وزارتخانه و سازمان‌هایی همچون صدا و سیما و تبلیغات اسلامی و دستگاه‌های انتظامی همچون ناجا هستند. در جلسات مشترک بین این دستگاه‌ها در دقایق اول همه چیز خوب است بعداً اختلافاتی در می‌گیرد. اختلاف بر سر اجباری بودن یا نبودن حجاب نیست بلکه بر سر نحوه برخورد با بدحجابی است؛ همه معتقد به رعایت حجاب هستند.

ممکن است سؤال شود این اختلافات چرا وجود دارد؟ داشتن اختلاف ناشی از علل متعددی است لکن یکی از مهم‌ترین دلایل اختلاف ذهنیت‌های آن‌هاست. ذهن هر کسی یک نسخه متفاوت برای برخورد و مواجهه با بدپوششی دارد. این ذهنیت‌های مختلف، حاصلش اختلاف آراست به گونه‌ای که جلسات به نتیجه مشخصی منجر نمی‌شود و از آن اقدام عملی بیرون نمی‌آید. اقداماتی به قصد بهبود وضعیت موجود. اقداماتی که چند نفر موافق داشته باشد که از یکدیگر در میدان عمل، پیشتیبانی کنند و تصمیمات را قوی‌تر جلو ببرند و آرزوهایی را محقق کنند.

مسؤولان دستگاه‌های فوق پنج نوع ذهنیت دارند؛ یعنی می‌توان آن‌ها را پنج دسته کرد:

اول: سیاست‌گرایان

برخی از مسؤولان، درمان را در سیاست‌نویسی و تدوین و تصویب قانون می‌دانند و معتقدند چون قانونی نداریم که تکلیف دستگاه‌ها و مردم را معین کند لذا حال و روزمان اینگونه است. از آن‌ها باید پرسید مگر الان قانون عفاف و حجاب مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی نیست؟۳۱۰ بند برای ۲۳ دستگاه؛ قانونی از آن جامع‌تر؟! این دسته عاشق قوانین جامع هستند. چند سالی است که جامع بودن! قوانین موضوعیت یافته؛ حضرات فکر می‌کنند اگر پسوند «جامع» را برای قانون آوردند دیگر مشکلی نیست که به آن فکر نشده باشد و مو لای درز سیاست‌‌شان نمی‌رود! الان هم در کمیسیون فرهنگی مجلس، «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» مطرح است؛ البته پنج پنج سالی است که به دلیل همین جامع بودن از این کمیسیون به آن کمیسیون دارد پاس‌کاری می‌شود! هم‌اکنون حدود ۱۲۵ مجموعه قانون رسمی در حوزه عفاف و حجاب موجود است!

دوم: اجراگرایان

این جماعت معتقدند سیاست به اندازه کافی داریم؛ به آن‌ها باید عمل کرد. عدم عمل به سیاست‌ها را مشکل عرصه پوشش می‌دانند. این‌ها آدم‌های عملیاتی‌اند و می‌گویند برخی مسؤولان به بهانه انجام کار فرهنگی از زیر بار وظایفشان در می‌روند و تقریباً کاری انجام نمی‌دهند! دل خوشی از قائلان به کار فرهنگی ندارند. می‌توان گفت برخی از آن‌ها از آن طرف بام افتاده‌اند؛ یکی‌شان گفته بود: «اگر مقوله حجاب را به من بسپارند ظرف سه سال آن را حل می‌کنم»! به نظر می‌رسد این نوع افراد شناخت صحیحی نسبت به حجاب که موضوعی فرهنگی است، ندارند. معمولاً مأموران ناجا اجراگرایند. شاید همین ذهنیت باعث شده بعضی طرح‌ها همچون گشت ارشاد موفقیت چندانی کسب نکنند. عدم توجه به ابعاد قضیه، باعث می‌شود کار ظریف و دقیق جلو نرود. البته قرار بود ناجا حلقه آخر این زنجیره وظایف در قبال عفاف و حجاب باشد و دستگاه‌های فرهنگی به وظایف خود عمل کنند و اگر کسی عنادی با حجاب داشت با ناجا روبرو باشد اما گویا آن دستگاه‌ها هر یک به نوعی خود را کنار کشیده‌اند و پلیس از حلقه آخر آمده وسط و حتی اول ماجرا!

سوم: نگرش‌گرایان

این‌ مسؤولان قائلند که وقتی می‌خواهیم با یک فرد بدپوشش و یا با آرایش نامناسب مواجه شویم باید بدانیم که او بر اساس چه نیّت و نگرشی این کار را مرتکب می‌شود؟ بسیاری از افراد بدپوشش سبک زندگی‌شان اینگونه است و وضع این‌ها با کسانی که به قصد دهن‌کجی و یا لج‎‌بازی‌های سیاسی با نظام، اقدام به بدحجابی می‌کنند متفاوت است. چرا با همه این‌ها یک نوع برخورد را داریم؟! این‌ها به ابعاد پیچیده‌تر و نرم‌تری از ماجرا توجه می‌کنند. معمولاً این‌ها افرادی‌اند که در دستگاه‌های فرهنگی مشغول فعالیتند. اگر این توجهشان منجر به بی‌عملی و کم‌عملی نگردد توجه شایسته‌ای است به شرط آن‌که به این موضوع هم اشاره کنند که چگونه می‌توان تفاوت قائل شد بین کسی که از روی عادت اقدام به بدحجابی می‌کند با کسی که از روی دهن‌کجی این کار را می‌کند؟ چگونه می‌توان نگرش‌سنجی کرد؟ پلیس چگونه می‌تواند در برخوردهایش این نکته مهم را رعایت کند؟ همچنین این توجه از این جهت نیز با ارزش است که اثرگذاری طرح‌های عفاف و حجاب را مدنظر قرار داده است؛ افرادی که بر اساس سبک زندگی بدپوشش هستند، اگر با واکنش شدیدی از سوی پلیس مواجه شوند ممکن است از حجاب زده شده و رفته رفته جزء افراد دسته دوم شوند.

چهارم: عامه‌گرایان

این افراد معتقدند، چرا روی مردمی که در صحنه هستند حساب باز نمی‌کنیم؟! حرفشان بی‌راه هم نیست. در قانون عفاف و حجاب که کامل‌ترین قانون این عرصه است، هیچ جایی برای ورود مردم دیده نشده و کاملاً حاکمیتی و دولتی به مسأله نگریسته است! در صورتی که در مسائل فرهنگی باید مردم‌نهاد و خودجوش عمل کرد و تا جایی که به رویارویی مردم با یکدیگر منجر نشود آنان را مشارکت داد. مشارکت مردم در امور فرهنگی از آمال دولت‌های دنیاست. حال در ایران عده‌ای بر اساس غیرت دینی، مشتاق مشارکت در این زمینه‌ها هستند ولی محملی وجود ندارد! در واقع وظیفه اصلی دولت در زمینه عفاف و حجاب، بسترسازی است و نهادهای خودجوش مردمی باید بازیگر اصلی باشند تا اثر واقعی و عمیق خود را بگذارد.

این مسؤولان برای تذکر زبانی در قالب امر به معروف و نهی از منکر نقش ویژه‌ای قائلند. البته باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر مساوی با برخورد با بدحجابی و منکر منحصر در بدحجابی نشود. تذکری که از سال ۷۱ مورد اشاره رهبر انقلاب بوده است!

پنجم: متحیّران

این دسته از مسؤولان، هنوز تکلیف خود و کشور را در این مقوله به درستی نمی‌دانند و اگرچه حرف‌ها و نظرات زیبایی از هر بابی می‌گویند ولی آخرالامر، نسخه معیّنی برای مواجهه با بدحجابی نمی‌دهند! شاید لزوماً هم بد نباشد. صاحبنظری می‌گفت: اینکه نام این‌ها شده «متحیّر»، ممکن است اصلاً منفی نباشد! رأی صادر کردن در یک موضوع، همیشه نشانه خوبی نیست و بد نیست گاهی روی یک سری مباحث حیران باشیم!

گاهی بی‌عملی برخی دستگاه‌ها در خصوص عفاف و حجاب، ناشی از همین ذهنیت است؛ البته دشمن در زمینه مسائل فرهنگی اصلاً حیران نیست! و نیک می‌داند که باید از چه طرقی نفوذ و هجوم کند. این حیرت در دیگر مسائل هم کار دستمان داده است. جوانان وقتی با بحران ازدواج روبرو می‌شوند وقتی می‌بینند مسؤولان حیرانند خود راه جایگزین را پیدا می‌کنند و منتظر آن‌ها نمی‌شوند. گاه ازدواج سفید (که البته از سیاه‌ترین زیست‌های جنسی است) را برمی‌گزینند! و گاه راه‌های دیگر.

 

خب با توضیحات بالا، وضعیت بهتر فهم می‌شود. حسابش را بکنید افرادی با این پنج نوع ذهنیت پشت یک میز می‌نشینند و می‌خواهند تصمیماتی در سطح کشور و یا استان بگیرند! «عدم اجماع» یکی از قفل‌های مسأله حجاب در کشور است. البته عدم اجماع در عرصه‌های دیگر هم وجود دارد؛ از فضای مجازی و دعواهای اینستاگرامی دولت و قوه قضائیه گرفته تا وزارت جهاد کشاورزی و نیرو!

این‌ها نشان می‌دهد آنگونه که باید، برای فرهنگ عفاف و حجاب کار نشده است؛ پس امیدوارتر باشیم و فکر نکنیم که همه راه‌ها را رفته‌ایم.

راه زیادی هنوز باقی است ... .

انتهای پیام/

 

ارسال نظر