عبدالله ابن جعفر طیار گاهی اوقات اقداماتی می کرد که این اقدامات اگر چه از روی خیرخواهی بود ولی به ضرر حاکمیت امیرالمومنین(ع) تمام شد

به گزارش عاشورا عبدالله بن جعفر فرزند جعفر بن ابی طالب، برادر زاده امیرالمومنین سلام الله علیه بوده که پدر او از شهدای عظیم الشأن اسلام است. جعفر برادر بزرگتر امیرالمومنین علیه السلام در جنگ موته که فرمانده سپاه اسلام بود مظلومانه به شهادت رسید، دستهای او قطع شد و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که در مدینه بود با قدرت الهی صحنه جنگ موته را دید و وقتی پیکر پاک جعفر را بدون دست و بر زمین دید به شدت منقلب شد و فرمود خداوند به جای دستهایی که از جعفر جدا شد، دو بال به او خواهد داد که در بهشت با این بال ها پرواز خواهد کرد.لذا از آن به بعد به جعفر طیار مشهور شد. 

جعفر پیش از این در دوران رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در مکه، به دستور آن حضرت رهبری مسلمانان مهاجر به حبشه را به عهده گرفت و در آنجا بود که به خوبی توانست توطئه عمرو بن عاص لعنه الله برای بازگرداندن مهاجران مسلمان از حبشه را خنثی کند. 

عبدالله بن جعفر در حبشه به دنیا آمد، چرا که جعفر بن ابی طالب همسر خود اسماء بنت عمیس را هم به حبشه برده بود و عبدالله مولود این سرزمین است. 

بعد از شهادت جعفر بن ابی طالب ابوبکر همسر او اسماء را گرفت و بعد از مرگ ابوبکر، اسماء به همسری امیرالمومنین علیه السلام در آمد و لذا فرزندان خود از جعفر و ابوبکر را به خانه امیرالمومنین علیه السلام آورد و این عبدالله و سایر فرزندان زیر سایه امیرالمومنین علیه السلام بزرگ شدند.

عبدالله این سعادت و توفیق را یافت که به همسری وجود مقدس بانوی عظیم الشان اسلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بیاید.

هنگامی که امیرمومنان علیه السلام به خلافت رسیدند بنا بر حوادثی که رخ داد، حضرت بعد از جنگ جمل کوفه را مرکز خلافت خود قرار داد، به سوی کوفه نقل مکان کردند. عبدالله ابن جعفر هم خانواده خود را به کوفه منتقل کرد و در حکومت امیرالمومنین علیه السلام حضور داشت و اگر چه به صورت  منصب رسمی نبود اما حالت مشاور برای امیرالمومنین علیه السلام را داشت.

اما گاهی اوقات اقداماتی می کرد که این اقدامات اگر چه از روی خیرخواهی بود ولی به ضرر حاکمیت امیرالمومنین علیه السلام تمام شد. مثلاً در پی توطئه  معاویه لعنه الله، قیس بن سعد بن عباده که فرمانروای با تدبیر امیرالمومنین علیه السلام در مصر بود زیر سوال رفت و عبدالله بن جعفر که فریب جوسازی های معاویه لعنه الله را خورده بود، اصرار بسیاری کرد که امیرالمومنین علیه السلام قیس را از این جایگاه عزل کند و این بحث را چنان مطرح کرد که گروهی هم با او همراهی کردند و امیرالمومنین علیه السلام بدون اینکه مایل باشند قیس بن سعد را از آن جایگاه عزل کردند که باعث دلخوری قیس بن سعد شد و برای مدتی از امیرالمومنین علیه السلام قهر کرد.

اما اقدام دیگر عبدالله این بود که اصرار فراوانی کرد تا برادر مادری اش محمدبن ابی بکر فرمانروای مصر شود. امیرمومنان علیه السلام با این انتصاب مخالف بودند. اگر چه محمد بن ابی بکر شیعه ی بزرگواری بود، اما امیرمومنان سلام الله علیه فرمود او جوان است و پختگی کافی را ندارد و مصر هم جای بسیار با اهمیتی است و نمی تواند آنجا را به خوبی مدیریت کند. ولی با اصرار و پا فشاری عبدالله بن جعفر و جوی که او ایجاد کرد امیر المومنین علیه السلام محمد را به فرمانروایی مصر منصوب کرد. 

اگر چه آن مرد بزرگ تلاش فراوانی کرد ولی نهایتاً در جریان فتنه معاویه لعنه الله که توسط عمرو بن عاص لعنه الله اجرا شد مصر را از دست داد و خود هم به شهادت رسید. 

عبدالله بن جعفر در هنگام قیام امام حسین علیه السلام جزء ناصحان محسوب می شود، یعنی کسانی که به نظر خود امام علیه السلام را نصیحت می کردند و دلسوز حضرت بودند و می خواستند مانع رفتن آن وجود مقدس به سوی کوفه بشوند. البته باید گفت عبدالله بن جعفر امام حسین سلام الله علیه را بسیار دوست داشت، نمی خواست کوچکترین آسیبی به امام برسد ولی در شناخت جایگاه ولایت امام به آن معرفت نرسیده بود که نباید لحظه ای امام را در برابر دشمن رها کرد. لذا از سویی تلاش می کند که با نصایح خود مانع رفتن امام حسین علیه السلام بشود و از سویی دیگر وقتی می بیند که امام حاضر نیست مسیری که پیش گرفته را رها کند و تغییر موضع بدهد، با امام علیه السلام هم همراهی نکرد و به سوی کوفه که به کربلا ختم شد نیامد.

درباره ی او گفته اند که فردی بسیار سخی و دست و دل باز بود و اموال فراوانی برای بخشش به دیگران داد و از این حیث فردی است که مورد توجه قرار گرفته و ضرب المثل هم شده است. از او یک لغزش دیگر هم سراغ داریم که جای بیانش در این مقوله نیست.

 


 

ارسال نظر