مهم‌ترین درسی که باید از منطق و فلسفه آموخت، فن برهان است

‌مهم‌ترین درسی که باید از منطق و فلسفه آموخت، فن برهان است و متأسفانه، بسیاری از کسانی که حتی سال‌ها به مطالعه منطق و فلسفه می‌پردازند، در عمل، ذهنی برهانی پیدا نمی‌کنند.

 

به گزارش عاشورا نیوز به نقل از خبرنگار مهر، محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه و عرفان تطبیقی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به موضوع آسیب شناسی تفکر و ضرورت پایبندی به برهان پرداخت که در ادامه آن را می‌خوان ید.

‌‌مهم‌ترین درسی که باید از منطق و فلسفه آموخت، فن برهان است. اگر کسی این هنر را نیاموزد، از فلسفه بهرۀ درخوری نبرده است. متأسفانه، بسیاری از کسانی که حتی سال‌ها به مطالعه منطق و فلسفه می‌پردازند، در عمل، ذهنی برهانی پیدا نمی‌کنند.

من سال‌هاست در حوزه‌های فلسفی، کلامی و به طور کلی علوم عقلی تدریس و مطالعه می‌کنم. در کتاب‌ها و گفت‌وگوهای کلاسی یا مباحثات خارج از درس، اغلب شاهد این هستم که افراد ظاهراً در حال استدلال‌های عقلی هستند، اما در واقع، بیشتر استدلال‌هایشان جدلی، خطابی، مبتنی بر مشهورات محض (عقاید رایج بدون پشتوانه منطقی) و مغالطی است.

سر و صدا در این مباحثات زیاد هست، اما حقیقتاً نتیجه‌ای عقلانی حاصل نمی‌شود. هر گروهی اعم از دانشگاهی و حوزوی و جریان‌های فکری مختلف، مشهورات خود را دارد؛ گزاره‌هایی که برایشان از هر برهانی یقینی‌تر است، در حالی که این باورها تنها بر پایه شهرت، القا، تلقین یا تقلید شکل گرفته‌اند و به شکل متعصبانه ای جزمیت یافته اند.

انرژی زیادی صرف می‌شود تا به افراد بفهمانیم که قطعیت‌هایی که در مقدمات استدلال‌هایشان به کار می‌برند، اغلب بی‌پایه و صرفاً ناشی از عادت‌های فکری جمعی است و البته مقابله با آن بسیار دشوار است. آنچه واقعاً ضروری است، پرورش ذهن برهانی است. شناخت مغالطات صوری (اشتباهات در ساختار استدلال) نسبتاً ساده‌تر است، اما مشکل اصلی، مغالطات مادی است؛ یعنی خطاهایی که در محتوا و ماده استدلال رخ می‌دهند، جایی که امور غیر یقینی به جای یقینیات جا زده می‌شوند.

وظیفه اصلی عقل در تفکر برهانی، دقیق‌اندیشی است؛ یعنی برهانی فکر کردن و برهانی سخن گفتن (بیان دقیق و بدون ابهام). و مهمترین نکته در این میان تمایز قائل شدن بین یقینیات و غیر یقینیات (نپذیرفتن هر ادعایی به صرف رواج یا احساس قطعیت. (در این مسیر، در میان اندیشمندان بیش از همه مدیون دو فیلسوف بزرگ هستیم: ارسطو (پایه‌گذار منطق صوری) در ارغنون (به‌ویژه در آنالوطیقای ثانی) و ابن‌سینای بزرگ، که در کتاب برهانِ منطق شفا، عمیق‌ترین و دقیق‌ترین آموزش‌ها را درباره تفکر برهانی ارائه داده است.

ابن سینا آموزگار بزرگ تفکر است. دقیق‌ترین کتاب برای آموزش تفکر، برهانِ شفا است، هم ساختار استدلال را می‌آموزد، هم در تفکیک میان یقینیات و غیر یقینیات موشکافی می‌کند. در عصر جدید هم کارهای خوبی دراین زمینه شده است که باید آن‌ها را هم به دقت مطالعه کرد. آنچه به عنوان تفکر نقدی (critical thinking) معروف است در واقع بیش از صد نوع مغالطه را شناسایی کرده اند که توجه به آنها بسیار مهم و مفید است.

آنچه گفته شد مربوط به حلقه‌های علوم عقلی بود که انتظار می‌رود برهان ملاک باشد. اما وقتی به فضاهای دیگر به ویژه در مباحث سیاسی و اجتماعی که می رسیم، دیگر هیچ ضابطه‌ای آنجا حاکم نیست و واقعاً چیزی بنام تفکر به ندرت دیده می‌شود. افراد قدرت حرافی و نگارش خود را با قدرت تفکر اشتباه می‌گیرند. اینها دو چیزند: فن حرافی غیر از فن تفکر است. برهانی اندیشیدن، تنها راه نجات از سفسطه و مغالطه است. تا زمانی که ذهن‌ها در اسارت مشهورات و عادات فکری باشند، حتی با انبوهی از اطلاعات فلسفی نیز تفکر واقعی شکل نمی‌گیرد. بنابراین، باید تمرین برهان‌ورزی را در اولویت قرار داد، هم در اندیشه‌ی فردی و هم در گفت‌وگوهای جمعی.

 

ارسال نظر